سخت دلم گرفته از چرخش چرخ روزگار
زین همه سختی و بلا، رنج و گریز و انتظار
غمزده ای شکسته ام، بی پر و بال و خسته ام
دل ز همه گسسته ام، آینه ای پر از غبار
مملؤم از این همه غم، زین همه بیداد و ستم
آمده جانم به لبم، شکر! جناب کردگار!!!
بی کس و تنها و غمین، شب زده ای گوشه نشین
پر ز جفای دوستان، این دغلان نابکار
باز ز چشم "آسمان" ، چشمه اشک است روان
غرق غم است و خسته جان، همچو همیشه غصه دار
مهدی افتخاری فر 89/5/3